فهرست مطالب

فصلنامه زمین شناسی ایران
پیاپی 21 (بهار 1391)

  • تاریخ انتشار: 1391/04/04
  • تعداد عناوین: 8
|
  • علی محمد رجبی، محمدرضا مهدویفر، ماشاءالله خامه چیان صفحه 3
    یکی از مهمترین اثرات ناشی از زلزله 31خرداد1369منجیل(7/7M=)، ایجاد و تحریک زمین لغزشهای متعدد در مناطق زلزله زده بوده است. بررسی و تحلیل مشخصات این زمین لغزشها و نحوه توزیع آنها در محدوده متاثر از این زلزله در شناخت مناطق مستعد زمین لغزش، در زلزله های آینده اهمیت بسزایی دارد. در این مطالعه مهمترین پارامترهای موثردر وقوع زمین لغزشهای ناشی از زلزله منجیل، با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی درچهارگوشهای چلکاسر و چهار محل(منطقه ای در نزدیکی رو مرکز زلزله منجیل) به مساحت 30/309کیلومتر مربع بررسی شده است؛ سپس با استفاده ازمدل نسبت فراوانی(Frequency Ratio Model) مناطق مستعد زمین لغزش در قالب یک نقشه ارائه شده است. مقایسه این نقشه با فهرست زمین لغزشهای ناشی از زلزله منجیل همپوشانی قابل قبولی را نشان می دهد. با توجه به این نقشه، استعداد منطقه مورد مطالعه به وقوع زمین لغزش به پنج پهنه تقسیم شده است.
    کلیدواژگان: مدل نسبت فراوانی، زلزله منجیل، زمین لغزش های ناشی از زلزله، سیستم اطلاعات جغرافیایی
  • سید جواد مقدسی، طاهره نامدار محمدی، جمشید احمدیان صفحه 15
    ناحیه کال‎کافی در 76 کیلومتری شمال‎شرق انارک (استان اصفهان) و در منطقه ایران مرکزی قرار گرفته است. بر اساس مشاهدات صحرایی، مطالعات پتروگرافی و پراش پرتو ایکس، سه منطقه دگرسانی پتاسیک، فیلیک- آرژیلیک و سیلیسیک در ناحیه مورد مطالعه تشخیص داده شد. پاراژنز کانی شناختی دگرسانی پتاسیک شامل ارتوز + بیوتیت + کوارتز ± سریسیت، دگرسانی فیلیک شامل سریسیت + کوارتز + پیریت بهمراه کانی های رسی ± کلسیت، و دگرسانی آرژیلیک شامل کائولینیت + دیکیت + سریسیت + کوارتز + هماتیت + لیمونیت + گوتیت می‎باشد. کانی‎سازی در مجموعه کال‎کافی را می توان به دو نوع اصلی تقسیم‎ نمود: (1) کانی‎سازی مس- مولیبدن و (2) کانی‎سازی پلی‎متالیک طلا، سرب و روی. کانی‎سازی مس- مولیبدن به‎طور عمده بر‎ گرانیت‎ها و کوارتزمونزونیت‎های پورفیری منطبق می‎باشد. رفتار عناصر کمیاب خاکی در سنگ‎های غیردگرسان (کوارتزمونزونیت‎ها) ناحیه مورد مطالعه نشان می‎دهد که عناصر کمیاب خاکی سبک به‎شدت تفریق یافته‎اند، حال آن‎که تفریق عناصر کمیاب خاکی سنگین با شیب آرام‎تری دنبال می‎شود. کاهش مقدار کل عناصر کمیاب خاکی در نمونه های دگرسان شده این ناحیه نشان‎دهنده تحرک آنها در محیط دگرسانی گرمابی است. مطالعات حرارت سنجی میان‎بارهای سیال ناحیه مورد مطالعه نشان می دهد که شوری سیال کانی ساز از 74/1 تا 11/21 درصد وزنی معادل نمک طعام تغییر می نماید. دمای یکنواختی به دست آمده از این میان بارها نیز گویای وجود حداقل دو نسل میان بار سیال یا سیال کانی ساز در منطقه است.
    کلیدواژگان: دگرسانی، کانی سازی، میان بار سیال، عناصر کمیاب خاکی، کال‎کافی
  • حسین حاجی علی بیگی، سید احمد علوی، جمشید افتخار نژاد، محمد مختاری صفحه 25
    تاقدیس سیاه کوه در حاشیه گسل جبهه کوهستان قرار دارد و از جمله تاقدیس های کمربند چین خورده–راندگی زاگرس است. گسل جبهه کوهستان، به عنوان یک جبهه ریختاری کمربند چین خورده–راندگی زاگرس را به چندین منطقه شامل ایذه، فارس، لرستان و فروافتادگی دزفول تقسیم می کند. منطقه گسلی بالارود که به صورت یک گسل راندگی مدفون بخشی از گسل جبهه کوهستان است، بین منطقه لرستان (شمال) و منطقه فروافتادگی دزفول (جنوب) قرار دارد. منطقه گسلی بالارود با عبور از حاشیه جنوبی تاقدیس سیاه کوه، این تاقدیس و تاقدیس-های هم جوار را تحت تاثیر عملکرد خود قرار داده است.
    برداشت های صحرایی و تحلیل پارامترهای هندسی تاقدیس و مقایسه آنها با مدل های ارائه شده برای انواع چین-های مرتبط با گسلش، حکایت از آن دارد که تاقدیس سیاه کوه را می توان به عنوان نمونه ای از چین های انتشاری گسلی انتقال یافته1 که دچار برش متاثر از عملکرد منطقه گسلی بالارود شده، پیشنهاد کرد. قرارگیری این تاقدیس در مجاورت بلافصل این منطقه گسلی این دیدگاه را تایید می کند.
    کلیدواژگان: تاقدیس سیاه کوه، چین خوردگی مرتبط با گسلش، کمربند چین خوردگی- راندگی زاگرس، منطقه گسلی بالارود
  • لطیف صمدی، محمد نخعی صفحه 41
    در این تحقیق ویژگی های آب زیر زمینی نظیر عمق، ضخامت، زون های مستعد، منبع شوری و زمین شناسی زیر سطحی در حوزه شیرین آب در جنوب غرب ایران با استفاده از سونداژ الکتریکی قائم(VES) و اطلاعات چا ه های بهره برداری تعیین شده است. در این منطقه تعداد 170 سونداژ الکتریکی در 19 پروفیل با راستای شمال شرق-جنوب غرب با آرایه شلومبرژه اجرا شده است. بیشترین فاصله بین الکترودهای خط جریان (AB) 1000 متر است. نتایج مطالعات نشان می دهد که محدوده مورد مطالعه سفره آبرفتی است و توسط طاقدیس کوهانک به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم شده است. برای تفکیک زون های شور و شیرین از پردازش نمودارهای سونداژ الکتریکی و نتایج آنالیز شیمیایی نمونه های آب استفاده شده است. بررسی نقشه تغییرات رسانایی الکتریکی و میزان کلر در نمونه های آب چاه های بهره برداری همبستگی خوبی دارند و نشان می دهند که شوری یکی از عوامل کنترل کننده مقاومت الکتریکی است. مقاومت الکتریکی ویژه آبخوان در نیمه شمالی دشت 13-380 اهم متر و در نیمه جنوبی 4-219 اهم متر است. با توجه به مسیر و سرچشمه رودخانه شور آب و همچنین جهت جریان آب زیر زمینی بنظر می رسد تشکیلات ماسه ای- مارنی سازند آغاجاری منبع اصلی شوری باشد. با استفاده از نتایج سونداژ الکتریکی، مقاومت الکتریکی عرضی(RT) در محل هر نقطه سونداژ محاسبه شده و بصورت نقشه تغییرات مقاومت عرضی (RT) رسم رشده است. با توجه به اینکه مقاومت الکتریکی عرضی با تراوایی آبخوان متناسب می باشد با استفاده از این نقشه زون های مستعد برای بهره برداری تفکیک شده اند.
    کلیدواژگان: سونداژ الکتریکی قائم(VES)، مقاومت عرضی(RT)، شوری، حوزه شیرین آب، ایران
  • امین روشندل کاهو، علی نجاتی کلاته صفحه 51
    آنومالی های میدان پتانسیل معمولا بصورت برهم نهی آنومالی های مربوط به ساختارهای عمیق و بزرگ مقیاس و آنومالی های مربوط به ساختارهای سطحی و کوچک مقیاس می باشند که جداسازی این دو دسته از آنومالی ها، مهمترین مرحله در تعبیر و تفسیر داده ها می باشد. روش های مختلفی برای این کار معرفی شده اند که نیمه اتوماتیک می باشند. در این مقاله از روش تجزیه مد تجربی برای جداسازی آنومالی های ناحیه ای و باقیمانده استفاده شده است. این روش اتوماتیک بر مبنای استخراج مدهای ذاتی نوسانی از داده می باشد. قابلیت این روش بر روی داده های مصنوعی و واقعی ناحیه تراکپسبرگ آفریقای جنوبی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج جداسازی با استفاده از این روش نسبت به روش متداول برازش چندجمله ای از دقت بالاتری برخوردار است.
    کلیدواژگان: جداسازی میدان پتانسیل، آنومالی ناحیه ای، آنومالی باقیمانده، تجزیه مد تجربی، ترامپسبرگ
  • جهانبخش دانشیان، کامیار یونسی، سیدعلی معلمی صفحه 57
    سازند سورگاه در تنگ چنارباشی با 15 متر ضخامت، شامل میکروفونایی از روزن بران پلانکتونی تورونین میانی تا سانتونین می باشد. بررسی مورفوتایپ های این سازند محیط رسوبگذاری نسبتا عمیق را برای این سازند پیش بینی می کند و به موازات افزایش سطح آب دریا اشکال سنگین جایگزین اشکال سبک می شود. فراوانی آنها به اکسیژن و سایر عوامل محیطی دیگر نظیر شوری و دما بستگی دارد و به عبارتی اشکال (r-selected) دارای فراوانی بیشتر و گسترش چینه شناسی وسیع تری نسبت به اشکال (K-selected) هستند.
  • فرزین قائمی، فرخ قائمی، سید رضا موسوی حرمی، محمد خانه باد صفحه 65
    چین های منطقه تنگ بیجار و کمانکوه در غرب ایلام از مجموعه ای از تاقدیس ها و ناودیس های نامتقارن و هم مرکز با محور تقریبیN51W،0 و سطح محوری N51W،78SE تشکیل شده اند. چین ها اغلب به شکل تاقدیس های مرکب تخم مرغی شکل و دارای اشکال زین اسبی هستند. این چین ها از نوع باز با زاویه بین یال های حدود 76 درجه و در رده 1B قرار می گیرند. مکانیزم تشکیل این چین ها بر اساس شواهد موجود (چین های موازی با لغزش بین لایه ای و وجود سطح جدایش در بالا و پایین چین ها)، خمشی لغزشی است. این سبک باعث می شود که چین ها تا اعماق زیاد تداوم نداشته باشند. زمان چین خوردگی را می توان پایان پلیوسن دانست. درزه های ناحیه دارای چهار سری مشخص هستند. سری های a و b کششی و حاوی رگه های کلسیتی و سری های c و d برشی و حاوی آثار خش لغز هستند. تمامی درزه ها تقریبا عمود بر سطح طبقه بندی هستند، بنابراین قبل و یا همزمان با شروع چین خوردگی تشکیل شده اند و پس از تشکیل ساختمانهای چین خورده شکستگی جدیدی تشکیل نشده است. بر این اساس، استرس اصلی تکتونیکی به صورت افقی عمل کرده و در نتیجه تمامی درزه های اصلی کششی و برشی در هنگام تشکیل قائم هستند. با استفاده از مختصات چین ها و سطوح درزه استرس های تکتونیکی ایجاد کننده تغییرات ساختاری که نتیجه فشار حاصل از برخورد صفحه عربستان با صفحه ایران است، عبارتند از: δ1=N40E،0، δ3=S50E،0 و استرس میانگین نیز قائم خواهد بود که فصل مشترک بین درزه ها را تشکیل می دهد.گسل ها که از فراوانی کمی در منطقه برخوردار هستند دارای طول کوتاهی بوده و جابه جایی های کمی را ایجاد کرده اند. از گسل های مهم می توان به گسل های عرضی و تعداد کمی گسل طولی اشاره کرد.
    کلیدواژگان: چین، درزه، تنگ بیجار، کمانکوه، زاگرس
  • یدالله عظام پناه، عباس صادقی، محمدحسین آدابی، امیرمحمد جمالی صفحه 81
    رسوب گذاری شیل های سیاه رنگ غنی از مواد آلی به سن والانژینین- تورونین در بیشتر نقاط دنیا، معرف حوادث بی هوازی اقیانوسی است. در ناحیه لرستان، شیل و مارن های سیاه رنگ، سنگ آهک های رسی نازک لایه تا لامینه ای پیریتی و سنگ آهک های متورق و به شدت بیتومینه سازند گرو، هم زمان با چنین شرایطی نهشته شده است. این رویدادهای پیچیده موجب ایجاد دوره های متعددی از فراوانی، تنوع، تحول و یا انقراض در روزن داران پلانکتونی شده است، به طوری که این موجودات اولین مرحله تطبیق و تحول خود را تقریبا هم زمان با آغاز این حوادث تجربه کردند. مهم ترین ویژگی ظاهر شده در روزن داران پلانکتونی، طویل شدگی در حجرات دور آخر و ظهور گونه های با حجرات دوتایی در دور آخر است و این ویژگی ها جهت سازگاری با شرایط کمبود اکسیژن ایجاد شده است. مطالعه سازند گرو با سن آپتین پیشین- سنومانین پیشین در برش تحت الارضی چاه نفت نشان دهنده هم زمانی تغییرات مورفولوژیکی بسیار گسترده در روزن داران پلانکتونی و ته نشینی سنگ آهک های رسی سیاه رنگ غنی از مواد آلی همراه با فق هایی از مارن می باشد.
    کلیدواژگان: حوادث بی هوازی اقیانوسی، سازند گرو، روزن داران پلانکتونی، کرتاسه، لرستان
|
  • Rajabi A.M., Mahdavifar M.R., Khamehchiyan Page 3
    One of the most important effects of Manjil earthquake (M=7/7 20/6/1990) was triggering of the numerous landslides over an extensive area. To predict landslide locations for the future earthquakes, it is essential to map and analyze the distribution of landslides triggered by Manjil earthquake. In this paper, the most important parameters responsible for triggering Manjil earthquake landslides in the Chahar –Mahal and Chalkasar rectangles with an area of 309 km2 have been studied using GIS. Then Frequency Ratio Model has been used for rating the susceptibility of region to landslides and developing a predicting probability map. There is a good relationship between provided map and the inventory map of landslides occurred during Manjil earthquake. Based on the susceptibility map, the study area has been divided into five zones.
    Keywords: frequency Ratio Model, Manjil earthquake, landslides, earthquakes, GIS
  • Moghaddasi S.J., Namdar Mohammadi T., Ahmadian J Page 15
    Kalkafi area is located about 76 km northeast of Anarak (Isfahan Province), in Central Iran structural zone. Based on field observations, petrographical and XRD examinations, three major alteration zones were identified in the studied area including potassic, phyllic-argillic, and silicic zones. Potassic alteration is characterized by orthoclase + biotite + quartz ± sericite assemblage. Phyllic alteration is composed of sericite + quartz + pyrite associated with clay minerals ± calcite, and argillic alteration is characterized by kaolinite + dikite + sericite + quartz + hematite + limonite + goethite. Two major ore mineralization were identified in the studied area: (1) Cu-Mo mineralization and (2) Au-Pb-Zn polymetallic mineralization. Cu-Mo mineralization is mainly related to porphyry quartz monzonites and granites. Chondrite normalized REE patterns of unaltered intrusive bodies (quartz monzonites) indicate a‎ strong LREE and a weak HREE differentiations. Lower content of total REEs in‎ the altered samples of the studied area indicates their mobility in hydrothermal environment. Microthermometric analysis of fluid inclusions of the studied samples indicates that salinity of mineralizing fluid ranges from 1.74 to 21.11 NaCl equivalent wt%. Collected homogenization temperatures confirm the existence of at least two generations of fluid inclusions or mineralizing fluids in this area.
    Keywords: alteration, mineralization, rare earth elements, fluid inclusion, Kalkafi
  • Hajialibeigi H., Alavi S. A., Eftekharnezhad J., Mokhtari M Page 25
    The Siah Kuh anticline is located between Lorestan (in North) and Dezful Embayment (in South) zones in the Zagros fold-thrust belt. This anticline and adjacent anticlines are affected by the Balarud blind thrust fault zone, which is a part of Mountain Front Fault. The Mountain Front Fault is a major topographic front that is traced along the Zagros fold-thrust belt in the Izeh, Fars, Lorestan and Dezful Embayments. The field observations, analyses of the geometric parameters and comparison of the anticline with the theoretical fault-related folding models suggest that the Siah Kuh anticline, as a Transported Fault-Propagation Fold, is sheared by Balarud fault zone. The position of this anticline confirms this suggestion.
    Keywords: Siah Kuh anticline, Balarud fault zone, Fault, related folding, Zagros fold, thrust belt
  • Samadi L., Nakhaei M Page 41
    This research deals with the detection of the aquifer boundaries, depth to the water table, aquifer thickness, potential zones, source of salinity and subsurface geology of the Shirin Ab Basin by simultaneous use of electrical resistivity and borehole data. In this area, due to high population, demands for new water resources are increased and the current drinking and agricultural water resources are at risk. Hundred and seventy Vertical Electrical Sounding (VES) measurements were carried out in 19 profiles by Schlumberger array configurations. The maximum distance between current electrodes (AB) set is 1000 m. The following results have been achieved in this study. 1- Study area is an alluvial aquifer, divided into north and south parts by the Khohanak Anticline. 2- Interpretation of one-dimensional (1D) inversion of measured apparent resistivity curve was used for mapping fresh and brackish water, and separation of their boundaries. 3- Good agreement between conductivity and chloride concentration in water samples indicates that the salinity is the most important factors controlling resistivity. 4- Electrical resistivity of the aquifer was calculated and is about 13-380 Ohm-m in the northern part and 4-219 Ohm-m in the southern part of the aquifer. 5-Regarding the source and course of the Shoor Ab River, and ground water flow direction, it seems that the marly-sand of the Aghajari Formation is the main source of the salinity. 6- Transverse resistivity (RT) is calculated and interpreted in terms of the transmissibility and potentiality of the aquifer.
    Keywords: Vertical electrical sounding (VES), transverse resistivity (RT), salinity, Shirin Ab Basin, Iran
  • Roshandel Kahoo A., Nejati Kalateh A Page 51
    Potential field anomalies are usually superposed large-scale structures and small-scale structures anomalies. Separation of these two categories of anomalies is the most important step in the data interpretation. Different methods have been introduced for these types of work, but most of them are the semi-automatic methods. In this paper, empirical mode decomposition method is used to differentiate regional and residual anomalies. This automatic method is based on extraction of the intrinsic oscillatory modes of data. Efficiency of this method is investigated on both synthetic and real data acquired on Tromspberg area of South Africa. Different results show that this technique have higher accuracy than conventional methods like as polynomial fitting.
    Keywords: potential field separation, regional anomaly, residual anomaly, empirical mode decomposition, Tromspberg
  • Daneshian J., Younesi K., Moallemi S.A. Page 57
    The Surgah Formation in Tang–e–Chenarbashi, with 15 meters thickness, encompasses Middle Torunian to Santonian planktonic foraminifera. Study of foraminiferal morphotypes in this formation show a moderately deep sedimentary environment, and replacement of heavy forms by light types indicate the rise of sea level. Their abundance depends on oxygen and other environmental factors such as salinity and temperature, and r-selected forms have more abundance and extensive stratigraphical distribution than K-selected forms.
  • Ghaemi F., Ghaemi F., Moussavi, Harami R., Khanehbad M Page 65
    Folding in the study area consists of refolded asymmetrical and concentric anticlines and synclines with fold axis of N51W, 0 and axial plane of N51W, 78SE. These folds are complex anticlines with oval shape and saddling form. They are “open fold” and can be classified as “1B classes”. Most important mechanism of folding, on the bases of evidence (parallel folds with interbedding slicken sides and decollement level in up and down of folds), is “flexural slip folding”. This style caused that the folds cannot to be very deep. Folding time can be considered to be the end of Pliocene. Joints in this area can be classified in 4 series. “a”&’b” series are extensional and have calcite veins and “c”&’d” series are compressional and have slicken sides. All joints are perpendicular to bedding planes, so they formed pre or syn-folding and there are no post-folding joints. On this basis, principal stresses are horizontal and all extensional and compressional joints produced vertical planes. Using folds and joints properties, stresses that resulted during compression between Iranian and Arabian plates are: δ1= N40E, 0- δ3= S50E, 0 and δ2 is vertical and intersection between joints. Faults are rare in this area and had short lengths with low displacements. Transverse and a few longitudinal faults are the most important faults in this area.
    Keywords: fold, joint, Tange Bijar, Kamankooh
  • Ezampanah Y., Sadeghi A., Adabi M.H., Jamali A.M Page 81
    Deposition of organic rich black shale during Valanginian–Turonian, nearly all over the world, has marked oceanic anoxic events (OAEs). In Lorestan zone, black shale, marl, thin bedded argillaceous limestone and fissile limestone of Garau Formation, with bitumen, are deposited in correspondence to oceanic anoxic events. These complicate events cause frequent periods of radiation, variety, evolution and extinction in planktonic foraminifera. Planktonic foraminifera experienced their first major adaptive radiation and evolution nearly with the OAES onset. The most important character is the elongation of last whorl chambers and occurrence of species with twin chambers in last whorl in planktonic foraminifera that has been interpreted as an adaptation to low oxygen levels. The study of the Garau Formation (Early Aptian-Early Cenomanian in age) in subsurface section recorded widespread morphological changes in planktonic foraminifera in correspondence to deposition of organic rich argillaceous limestone and some marl intervals.
    Keywords: Oceanic anoxic events, Garau Formation, planktonic foraminifera, Lorestan